پايگاه ثقلين




طبق روايت امام صادق همه ي حدود ايمان حول محور هم هستند


اگر يکي جدا بشود ما بقي قبول نخواهد شد و مهمترين اين ارکان ولايت پذيري است بدليل اينکه1.شاه کليد مقبوليت ارکان ديگر است2.تمام ارکان در تحت الشعاع آن قرار دارند.


چنانچه کسي ولايت را معتقد نباشد در احکام شرعي ماست اگر ولايت معتقد نباشيم نماز درست نيست و شرط قبولي نماز ما شرط ولايت است و شرط قبولي اعمال شرط نماز است.


که امام باقر فرمودند ستون و ارکان اسلام 5 تاست و مهمترينش ولايت است که امام باقر در ادامه روايت فرمودند وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‌ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ مردم از اين چهار رکن که نماز باشد زکات باشد روزه باشد حج باشد و ولايت چهار مورد اول را گرفتند ولي ولايت را قبول نکردند.


آمد سوال از امام سوال کرد که کدام از همه برتر است؟ فرمود ولايت چون ولايت کليد همه ي اينهاست و والي کليددار دليل و راهنماست يعني امام معصوم راهنماست و اعمال ديني و شرعي بدون راهنما مورد قبول نخواهد بود.


مجدد سوال کرد بعدي کدام برتر است؟ فرمود نماز بدليل اينکه نماز ستون دين است. قال رسول الله ان الصلاة عمود الدين


مجدد سوال کرد بعدي کدام برتر است؟ فرمود زکات بدليل اينکه خداوند زکات را دوشادوش نماز قرار داد وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا اَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعينَ


مجدد سوال کرد بعدي کدام برتر است؟ فرمود حج بدليل اينکه حج حق خداست و براي خداست وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا


مجدد سوال کرد بعدي کدام برتر است؟ فرمود روزه


و در آخر باز هم از ولايت تاکيد کردند فرمودند اگر کسي روزها روزه بگيرد از اموالش صدقه بدهد تمام عمرش حج بجا بياورد ولي امر ولايت و ولي خدا را نشناسد تمام اعمال او از ثواب نه خبري هست نه اهل ايمان خواهد بود.



شب هفتم ماه صفر98/7/13



 


قال محمد بن علي عليه السلام:بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ اَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‌ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ


رواياتي از معصوم براي ما وارد شده که حکايت از اين دارد که اسلام چند ستون دارد و اگر کسي معتقد بر اين ستون ها پايه ها و ارکان باشد چه عملا چه قلبا مي تواند مسلمان بودن خودش را به رخ همه بکشاند.


آمد محضور امام صادق گفت ميخواهم با حدود و ايمان آشنا بشوم. فرمود حدود ايمان چند چيز است.


1.شهادت به کلمه ي توحيد اشهد ان لااله الا الله که برنامه ي تمام انبياء از آدم تا خاتم بود براي اينکه انسان را از چيزي که بودند به سمت خدا پرستي بکشانند انسان را از کفر به توحيد برساند از امت بت پرست رفته تا گوساله پرست و ماه و خورشيد پرست.


فکر نکنيم ما چون مسلمانيم همه ي ما واقعا اسلام داريم نه.انسان مي تواند با دو مدل مشرک بشود مدل اول شرک جلي است يعني علنا بي اعتقادي به خدا را بيان کند و مدل ديگر شرک خفي خدا را قبول دارد ولي در بعضي جاها حرفهاي کفر آميز مي زند چيزيکه دارد را از آن خدا نداند اين از دايره اسلام خارج نشده ولي در مرز کفر قرار دارد چه در داشتن ها باشد چه نداشتن ها.


2.شهادت به کلمه ي نبوت اشهد ان محمد رسول الله اعتقادش بر اين باشد که انبياء علي الخصوص پيامبر آخر امان از ناحيه خداوند آمده و تمام گفته هايش گفته هاي خداست 3.اقامه نماز 4.اداي زکات 5.گرفتن روزه 6.انجام حج 7.تولي 8.تبري 9.همنشيني با راستگويان


در بين همه ي اينها از همه مهمترين ولايت است.


ولايت يعني اينکه اشهد ان عليا و اولاده المعصومين حجج الله. اعتقادم بر اين باشد که ائمه ولي ما هستند و واجب الاطاعه.




شب ششم ماه صفر98/7/12


 


 


بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


يک مساله فقهي مقدمه بحث ما بشود و ان شاء الله به بحث اصلي بپردازيم


فقها براي اموات احکامي را بيان کردند که بعضي در رساله هاي توضيح المسائل نوشته هست و بعضي ديگر در کتب فقهي ديگر


يک مساله اينست که رسم است بين ما هر عصر پنجشنبه و صبح جمعه به زيارت اموات مي رويم بعضي جاها هر روز اما زيارت اموات نکته دارد.


نکته اش اينست که هم حکم مستحبي دارد و هم حکم کراهتي که کمتر بيان مي شود.


حکم مستحبي اينست که اگر کسي به زيارت اهل قبور مي خواهد برود صبح ها برود 


حکم کراهتي اينست که زيارت اهل قبور بصورت خصوصي در غروب کراهت دارد. دليلش اينست که روايت است غروب اهل قبور مسلمان در وادي السلام نجف در کنار انبياء و ائمه و صالحين هستند و جدا شدن از صالحين بواسطه زيارت خصوصي براي آنها آزار دهنده است.


اين عمل في نفسه حرام نيست اگر کسي ميخواهد غروب به يارت اهل قبور برود دو کار انجام بدهد:


1.وقتي وارد قبرستان شد زيارت اقل قبور بخواند همان زيارت معمولي که در سر قبرستانها نصب شده السلام علي اهل لااله الا الله.


2.يک فاتحه دسته جمعي براي اهل قبور بخواند


بعد از اين دو کار حال به زيارت خصوصي برود.


اما بحث ما.


در مجلس ترحيم شرکت کرديم در مجلس تشيع شرکت کرديم تسلي داديم خانواده ي عزادار را، اين مجالس ترحيم براي همه ي ما درس عبرت بايد باشد که يک روزي هم نوبت ما مي رسد که بر روي دوش مومنين با ذکر لا اله الا الله و محمد رسول الله. 


مرگ چيزي هست که همه را شامل خواهد شد انسان و حيوان و گياهان براي همه هست کل نفس ذائقة الموت. سوال: آيا خودمان را آماده کرديم؟


روايت از اميرالمومنين است خيلي ها از مرگ فرار مي کنند ولي مرگ مانند سايه همراه انسان است.


يک سوالي که واقعا تعجب آور است اينست که بعضي از ما در مراسم غسل و کفن ميت هستيم و مشاهده مي کنيم وقتي ميت را در قبر مي گذارند نگاه مي کنيم بدون هيچ ترسي، ولي وقتي حرف از اين زده مي شود که آقاجان يک وصيت نامه اي بنويس مرگ خبر نمي کند تنمان به رعشه مي افتد و مي لرزيم که هنوز فلاني جوان است يا بايد زندگي وصيت چرا؟ آماده کردن کفن و قبر چرا؟


به دو دليل ما از مرگ مي ترسيم:


1.نمي دانيم بعد از مرگ به چه جايي مي رويم با اينکه آيه ي قرآن است و همه ي ما هر روز کم و بيش مي خوانيم: انا لله و انا اليه راجعون


2.بخاطر ا


ينست که ما آخرتمان مشکل دار است.


از اباذر غفاري سوال کردند چرا از مرگ ميترسند؟ گفت: براي اينکه دنياي خودشان را خوب ساختند و آخرتشان را خراب کردند.


آخرت چگونه ساخته مي شود؟ با همين کار دنيايي. مراقب خودمان باشيم


اواخر عمر امام حسن مجتبي صحابي آمد عرضه داشت يابن رسول الله نصيحتم کن. فرمودند استعد لسفرک زاد قبل حلولک


خودت را براي مسافرت آماده کن. مسافرتي که بازگشتي درش نيست. ما براي اينکه به مسافرت چند روزه برويم چکار مي کنيم؟ چه وسائلي محيا مي کنيم؟ مانند همين وسائل يک وسائل اخروي هم آماده کنيم که خداپسندانه باشد. قبل از اينکه قبض روح بشوي اماده باش با کوله بار فراوان به محضر خدا بروي.


اما نکته ي آخر


روايت از پيامبر. وقتي انسان قبض روح شد پرونده اعمالش بسته مي شود نه چيزي کم مي شود نه چيزي اضافه الا سه چيز:


1.صدقة جاريه،


اموات منتظر خيرات هستند منتظر مبرات هستند که ما بفکر آنها باشيم اگر کسي براي آنها صدقات بدهد خيرات باشد يا حتي به يک تلاوت قرآن صدقه براي آنها محسوب مي شود.


فرزندان يادشان باشند اگر براي والدين خودشان که فوت کرده اند بفکرشن نباشند والدين حق عاق دارند.


والدين در دو زمان اجازه عاق کردن فرزند دارند 1.زمان حيات؛ که با آزار و اذيت البته اين هم اضافه کنم که فرزند هم حق دارد والدين خودش را نفرين کند در صورت همان شرايطي که براي نفرين کردن والدين نسبت به فرزند هست همان شرايط براي نفرين کردن فرزند نسبت به والدين وجود دارد. 2.زمان ممات؛ که ما بفکر والدين نباشيم حتي به يک صلوات


2.ولد صالح يدعو له،


فرزندي که راه پدر را ادامه بدهد. همان راهي که خداپسندانه است که اگر کسي اين فرزند را نگاه کند بگويد خدا فلاني را بيامرزد که چنين فرزندي تحويل جامعه و اسلام داد


خدايا عاقبت همه ي ما از احيا و اموات ختم بخير بفرما


مرگ ما را مرگ با عزت قرار بده


اهلبيت وقت احتضار، شب اول قبر و روز قبامت بر بالين ما جهت شفاعت حاضر بفرما


 




 


مکان: فاطميه زاغمرز شهرستان بهشهر
زمان: بعد از نماز مغرب و عشاء


بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


قال الله تعالي يا ايها الذين آمنوا لاتتبعوا خطوات الشيطان


بحثي داشتيم پيرامون شيطان و وسوسه هاي شيطان که در در بعضي شبها به آن اشاراتي مي کرديم:


1-خداوند عالم دو نفر را عالم کامل خلق کرده است يکي شيطان است و ديگري ساحت قدسي امام زمان


2-شيطان طبق آيه ي شريفه ي قرآن از چهار جهت انسان را وسوسه مي کند


3-شيطان در قيامت وقتي از او سوال مي شود چرا بندگان خدا را آلوده کردي؟ جواب مي دهد که اينها خودشان عاقل بودند من رنگ و لعاب دادم مي خواستند اطاعت نکنند


و صحبتها و نکات ديگر


چند سوال پيرامون اين مطلب مطرح مي شود که مي خواهيم به اين سوالات کليدي بپردازيم و عقلاني، روايي، قرآني جواب بدهيم


سوال1-اصلا هدف و حکمت خداوند از خلقت شيطان چيست؟


سوال2-اينکه طبق آيه اي خداوند انسانها را به دست شيطان داده است و فرموده به غير از يک عده را مي تواني وسوسه کني. چرا خداوند به شيطان اجازه وسوسه داده است؟


سوال3-خداوند در آيه اي فرموده که از شيطان پيروي نکنيد و وقتي شيطان وسوسه کرد و انسان آلوده شد چرا شيطان مي گويد من فقط وسوسه کردم؟


سوال4-آيا شيطان فقط وسوسه دارد يا نه! اجبار در گناه هم مي کند؟


سوال5-اگر خداوند بندگانش را دوست دارد پس چرا شيطان را آزاد گذاشت تا آنها را به جهنم بکشاند؟


و سوالات ديگر که پيرامون اين موضوع که ان شاء الله چند جلسه اي پيرامون آن بحثي خواهيم داشت.


در مقدمه اين بحث چند نکته را بيان کنيم:


1-اصلا خداوند مخلوقي بنام شيطان ندارد. خلقتي دارد بنام ابليس که همراه ملائک عبادت مي کرد و بواسطه ي لجبازي که داشت گردن کلفتي که داشت، خودش خودش را شيطان کرد.


2-اگر انسان بخواهد انتخاب درستي در رابطه با موضوعي داشته باشد بخواهد تصميمي درباره موضوع مربوطه بگيرد دو رابطه را بايد در نظر داشته باشد يک رابطه شر و يک رابطه خير.


3-شيطان يعني وجود شر.


پس با اين نکات اين سوال مطرح خواهد شد که خداوندي که در آيات قرآن مي فرمايد لکم عدو مبين منظورش کيست؟


شيطاني که 88بار اسمش در قرآن آمده است يعني وجود شر، 11بار کلمه ابليس آمده است که البته ابليس غير از شيطان است که گفتيم شخصيست که گردن کلفتي کرده در برابر خداوند و از محضر اله متعال طرد شده است. گردن کلفتي ابليس کجا بود؟


زماني که و اذ قلنا للملائکة السجدوا لادم فسجدوا الا ابليس ابي و استکبر و کان من الکافرين.


زماني که ما به ملائک گفتيم به آدم سجده کنيد. همه سجده سجده کردند الا ابليس که اولا ابا کرد و ثانيا مستکبر شد.


در اين آيه چند سوال مطرح است که جواب اين سوالات در جلسات بعد


سوال1-سجده براي خداست، چرا به آدم سجده کردند؟


سوال2-منظور از ابا کردن و استکبار در اين آيه چيست؟


بسم الله الرحمن الرحيم و الصلاة والسلام علي محمد و آله الطاهرين


در تفسير آيه سوم سوره حمد يعني آيه شريفه الرحمن الرحيم بايد بيان کنم که اين آيه دو صفات خداوند است که در روايتي مي فرمايد که هر بنده اي از من مرا به اين دو صفت قسم بدهد هر چه بخواهد به او خواهم داد.


با توجه به اين روايت چند نکته قابل توجه است:


نکته اول اينکه: خداوند رحمت را بر خود واجب دانسته تا به خلق خودش از انسان تا ديگر مخلوقات ارزاني بدارد و فرقي برايش ندارد که مسلمان باشد يا غير مسلمان.


نکته دوم اينکه: رحمان يعني کثرت نعمت يعني خداوند نعمات خود را در بعضي مواقع زياد از حد به بندگان عنايت مي کند ولي اگر انسان نعمت را کم يا زياد دريافت مي کند دليل بر ظرف وجودي انسان است که هر کسي به قدر ظرف خود نعمت دريافت مي کند.


شکر نعمت نعمتت افزون کند.


نکته سوم اينکه: رحمان و رحيم هر دو از ريشه رحمت هستند ولي با دو فرق.


فرق اول اينست که رحمت صفت دروني است و رحيم صفت بيروني؛


فرق دوم اينست که رحمانيت عمومي است و رحيميت خصوصي که مختص به مومنين است؛


فرق سوم اينست که همانطور که گفته شد رحمن بمعناي کثرت است و رحيم بمعناي دوام.


متن سخنراني حجت الاسلام حسيني تبار در شب 13محرم الحرام

مکان: مسجد توفق شهرستان نکا

 

بسم الله الرحمن الرحيم و الحمدلله رب العالمين ثم الصلوة السلام علي باعث الانبياء والمرسلين حبيب اله العالمين ابالقاسم مصطفي محمد و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين لا سيما بقية الله في الارضين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين الي لقاء يوم الدين

حرکت امام حسين(ع)، قيام امام حسين(ع)، شهادت امام حسين(ع) تنها حرکتي غم انگيز و دردناکيست که تاريخ آن را الي يوم القيامه در دل خود جاي داد.

مشابه حرکت احياي دين (امر بمعروف و نهي از منکر) که  مصيبت در جوابش داده شده، همراه شخص امام حسين(ع) در تاريخ، ميتوان به دو نفر اشاره کرد:
1-يحيي پيغمبر که بواسطه منع ازدواج عمو و برادرزاده سر از بدنش جدا شد؛
2-جرجيس پيامبر که بواسطه سجده نکردن به بت به فجيع ترين وضع ممکن کشته مي شود که در تاريخ آمده است سه بار به شهادت رسيد و خداوند او را زنده کرد.
اين دو مصيبت را کنار مصيبت امام حسين(ع) بگذاريد در بين اين مصائب، مصيبت امام حسين(ع) در تاريخ ماندگار شد ان لقتل الحسين حرارة في قلوب المومنين لا تبرد ابدا و هر سال يادي از اين مصيبت مي شود.
دليل ماندگاري اين مصيبت چيست؟
دو دليل دارد که يک دليل بخاطر ضيق وقت بيان مي شود:
1- مصيبت امام حسين(ع) اعظم مصائب ياد شده
شروع اين جريان از امام سجاد(ع) با اولين خطبه اش و پاسخهاي دندان شکن حضرت زينب به ابن زياد در کوفه بود.
مقدمتاامام سجاد(ع) خطبه اي مي خواند و اعظم مصيبت را اينطور بيان مي کند:
ايها الناس من عرفني فقد عرفني آنهايي که مرا ميشناسند که مي شناسند و من لم يعرفني آنهايي که مرا نميشناسند حالا بشناسند فانا علي بن الحسين من علي فرزند حسين هستم المذبوح بشط الفرات کسي که او را در کنار شط فرات ذبح کردند من غير ذحل و لاترات بدون هيچ آزاري او را کشتند انا ابن من انتهک حريمه به حريمش هتک حرمت کردندو سلب نعيمه و انتهب ماله آرامشش را گرفتند و اموالش را به غارت بردند و سبي عياله اهلبيتش را به اسارت بردند.
ايها الناس ناشدتکم بالله هل تعلمون انکم کتبتم الي ابي؟ آيا هنوز نشناختيد؟ شما کساني بوديد که به پدرم نامه نوشتيد که حسين جان شما بيا ما از تو بيعت مي کنيم.
اينجا سوال پيش ميايد که چرا مصيبت حسين(ع) اعظم مصائب است؟ بخاطر چند دليل:
1- جايگاه امام حسين(ع) که همه در مصيبتش عزادار بودند فما بکت عليهم السماء والارض
امام سجاد(ع) ميفرمايد آسمان چهل شبانه روز متوقف بود طلوع و غروبش با سرخي بود و زمين هم عزادار بود که هر ريگي از زمين بلند مي شد زيرش خون بود
2- عيار مطلق آيه ي ثم دنا فتدلي فکان قاب قوسين او ادني بود يعني معرفتش بخدا آنقدر زياد بود که خود هيچ حتي فرزندانش را نيز فداي خدا کرد. جهاد في سبيل الله يعني اين انفس مال بنون فداي دين خدا شوند.
3- آمد محضر امام صادق(ع) چرا مصيبت عاشورا عظيم تر از مصيبت ديگر اهل کساست؟
جواب فرمودند:وقتي پيامبر وفات کردند اهل کسا بودند و مردم دلشان خوش بود، وقتي فاطمه به شهادت رسيد حضرت علي و حسنين بودند و مردم دلشان خوش بود، وقتي حضرت علي به شهادت ميرسه حسنين بودند و مردم دلشان خوش بود، وقتي امام حسن به شهادت رسيد امام حسين بود مردم دلشان خوش بود، وقتي امام حسين به شهادت رسيد دست مردم به رسول الله قطع شد. سوال کردند پس امام سجاد چه؟ مردم دلشان به ايشان خوش نبود؟ فرمودند امام سجاد بود اما پيامبر را ملاقات نکرد. اما از فاطمه تا امام حسين که رسول الله را ديده بودند وقتي مردم به اينها نگاه مي کرد ياد رسول الله مي افتادند.
نمونه اي از اعظم مصائب اينها بود که بيان شد.
ان شاء الله همه ما جزء عزادارن واقعي اهلبيت عصمت و طهارت قرار بگيريم.


بسم الله الرحمن الرحيم والحمدله رب العالمين


آغاز بحث را با چند موضوع و نکته داشته باشم.


نکته اول جامعه دو مدل است. خانواده، فراخانواده


نکته دوم هر کدام يا سالم هستند يا ناسالم


نکته سوم دو مدل از خانواده که بيان شد به هم وابستگي شديد دارند


 


همانطور که در نکات بيان شد ما دو مدل اجتماع داريم يک اجتماع کوچک هست که خانواده آن را تشکيل مي دهد و يک اجتماع بزرگ هست که توده ي مردم تشکيل مي دهند يعني چندين خانواده که هر کدام از آنها يا سالم هستند يا ناسالم و بيمار.


سوالي اينجا مطرح مي شود اينکه چرا هر دو تا(اجتماع کوچک و اجتماع بزرگ) را ما به دو قسم سالم و ناسالم تقسيم کرديم؟


جوابش خيلي ساده است: 


بخاطر اينکه سالم و ناسالم بودن اجتماع بزرگ بسته به سالم و ناسالم بودن اجتماع کوچک است که اگر محيط خانواده سالم باشد فراخانواده که بيرون است نيز سالم خواهد ماند.


متاسفانه خيلي ها بر اين باورند که جامعه بيرون ناسالم است ولي کسي متوجه اين قضيه نيست که جامعه بيرون را همين جامعه درون که خانواده است تشکيل مي دهدو سالم و ناسالم بودن يکايک اعضاي خانواده موثر در بيرون است.


 


موضوع دوم که بايد بحث داشت اينست که خانواده سالم و بعد از آن جامعه سالم چگونه بوجود مي آيد؟


در صورتي مي توان جامعه ي سالم داشت که چند نکته در خانواده وجود داشته باشد:


1.اخلاق سالم در خانواده حکم فرما باشد؛


2.حقوق سالم در خانواده رعايت بشود؛


3.سازگاري بين اعضاي خانواده باشد؛


4.در خانواده همکاري سالم باشد؛


5.رشد فکري سالم در کنار هم وجود داشته باشد؛


6.مشوق هم باشند؛


7.تربيت سالم صورت بگيرد.


اين هفت موضوع هم ازمنظر روانششناسي اسلامي داراي بحث و نکات فراوان است هم از منظر روانشناسي غرب که ان شاء الله با فرصت فراوان از هر دو منظر بحث خواهيم کرد.


موضوع سوم که خيلي هم سوال هست اينکه باتوجه به حال و روز فعلي خانواده آيا مي توان اساس خانواده را مستحکم کرد يا نه؟


بله استحکام خانواده در هر زمان امکان پذيرست بشرط اول اينکه بخواهيم دنبال استحکام باشيم دوم اينکه در کنار هم براي استحکام خانواده قدم برداريم سوم اينکه در کنار هم بودن چند نکته لازم است رعايت بشود


1.حسن معاشرت: 


جامعه سالم و زنده با صنعت بدست نمي آيد بلکه مصالح آن با دوچيز است: مناسبات اخلاقي- روابط حسنه و سازنده.


2.همکري و همدردي:


اسلام مي گويد خانواده اي مي تواند مستحکم باشد که خوشي يک نفر از اعضاي خانواده خوشي همه ي خانواده باشد و مشکلات يکي از اعضاي خانواده مشکلات همه ي خانواده ولي متاسفانه چون اين نگاه در اعضاي خانواده نيست بزرگترين ضربه در درون خانواده وجود دارد.


3.مشاوره با يکديگر:


وجود روحيه م در خانواده در عين ايجاد خانواده مستحکم و صميمي بهترين محافظ در برابر مشکلات و موانع زندگي هم هست.


و نکته ي آخر


4.آشنايي کامل اعضاي خانواده به حقوق و وظائف خودشان و همديگر


يک ديگر از اصول اساسي که نظام حقوقي خانواده و فردي به آن تاکيد فراوان دارد اينست که هر جا وظيفه اي وجود دارد کنارش حقي هم ثابت است. حق و وظيفه جداي از هم نيستند.


کسي هم نمي تواند بگويد من حق دارم اما وظيفه ندارم. و بايد يکايک اعضاي خانواده اين حقوق و وظائف را بشناسند.


 




برنامه تابستانه ديار علويان-مشاوره ي راديو ساحل-ساحل مرواريد شهرستان نکا


 


بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين


چون ميلاد باسعادت حضرت معصومه و دهه کرامت است چند نکته پيرامون سيره تربيتي حضرت معصومه بيان کنم:


نکته اول شبهات حضرت معصومه با حضرت زهراست


1.بعد از حضرت فاطمه تنها بانويي که زيارتنامه ي ماثوره دارد حضرت معصومه است 


که سه زيارت نامه براي حضرت نقل شده است يکي در مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي که مشهور است و دوتاي ديگري غير مشهور که اهل تحقيق  مي توانند با جستجوي ساده از فضاي مجازي اينترنت آن دو زيارت نامه را هم پيدا کنند


2.در صدر اسلام دو دختر هستند که پدر بزرگوارشان به آنها فرموده فداها ابوها که اين ابراز احسسات با پاسخ به سوال داده شد يکي از آنها حضرت فاطمه است که پيامبر فرمودند و ديگري حضرت معصومه که امام موسي کاظم فرمودند


نکته دوم حضرت معصومه با حضرت زينب است


1.بعد از حضرت زهرا تنها بانويي که لقب عالمه آل محمد گرفت حضرت معصومه هستند


2.تنها بانوي ال محمد که نتوانست فراق برادر را تحمل کند ولي در اينجا يک فرق با حضرت زينب دارد که حضرت زينب تحمل فراق سخت بود ولي به برادر رسيد اما حضرت معصومه همراه برادر نبود.


اما نکته آخر در مورد سبک زندگي حضرت معصومه است:


دخترام ما مادران ما در سبک زندگي مي توانند يکي از کساني را که الگو براي خودان قرار بدهند اين بانوي مکرمه هستند.


در زمانه اي که هجمه هاي عظيم فرهنگي غرب به جهان اسلام و دختران و ن ما حمله ور مي شوند که تنها هدفشان از بين بردن حريم زن و کرامت زن است. 


دختران و ن جامعه ما بايددنبال يک الگوي خوب براي خودشان باشند تا از اين هجمه در امن قرار بگيرند که يکي از ايان وسيله ها و الگوها شناخت اين بزرگوار است که دختران ما بايد بدانند همانطور که اين بانو به مقام عصمت رسيد دختران ما هم مي توانند با الگو گرفتن از عصمت اين بزرگوار، روبروي هجمه قرار بگيرند و خودشان را مزين کنند به کرامت اخلاق و عفت.


اين را هم بگويم که رسيدن به مقام عصمت اين نيست که فقط براي 14معصوم باشد و حضرت معصومه! 


نخير! هر کسي مي تواند به مقام عصمت برسند و از جايگاهي که اين بزرگوار برخوردار بود اينها هم برخوردار باشند



برنامه تابستانه ديار علويان-مشاوره ي راديو ساحل-ساحل مرواريد شهرستان نکا


بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين


فضاي مجازي يکي از  نسل جديدي درفضاي روابط اجتماعي است با اينکه عمر زيادي هم ندارد ولي خيلي خوب خودش را در زندگي و سبد فرهنگي مردم جا باز کرده.


من و شما که يکي از کاربران پر و پا قرص فضاي مجازي هستيم مشاهده مي کنيم خيلي ها در سنين مختلف و از گروه هاي اجتماعي و در فضاي مجازي کنار هم قرار مي گيرند و با تمام معايب و محاسن اين فضا با هم در حال ارتباط گيري و کسب آشنايي هستند.


يکي از نکاتي که بايد خيلي مورد توجه باشد اينست که همه ي ما ميدانيم فضاي مجازي هم خوب است هم بد وخيلي ها هم سوال مي کنند خوب بودن و بد بودن يعني اينکه انسان سر دو راهي قرار مي گيريم که آيا از فضاي مجازي استفاده کنيم يا نه؟


در مورد اين نکته ي خيلي مهم سه نکته وجود دارد که لازمست بيان بشود


1.بايد و نبايد استفاده بايد در مورد ماهوره باشد نه فضاي مجازي؛


2.فضاي مجازي يک واقعيت است که همه ي ما بايد اين واقعيت را قبول کنيم؛


3.الان مثل دوران مدرسه ي دهه70 به قبل نيست که مثلا معلمين و دبيران به دانش آموزان تکليف درسي،  استاد به دانشجو تحقيقي بدهد هزينه ي هنگفتي داشته باشند به اين کتابخانه آن کتابخانه به اين کتابفروشي آن کتابفروشي سر بزنند کتاب بخرند يا کتاب بصورت اماني بگيرند براي حل تکاليف و جمع آوري تحقيق. الان دانش آموز و دانشجو مي تواند حل مسائل، تحقيق خود را از فضاي مجازي دريافت کند.


بنابر اين ما بايد اين سوال را داشته باشيم از خودمان که چگونه مي توان فضاي امني براي خودمان و ديگران ايجاد کنيم؟


چگونه آسيبهاي احتماي در فضاي مجازي را کاهش بدهيم؟


اگر بدنبال اين هستيم که بخواهيم آسيبهاي فردي در فضاي مجازي را کم کنيم بايد چند نکته مد نظر باشد


1.در دنياي واقعي خودمان و خانواده را بخوبي کنترل کنيم و مراقبت کنيم که اگر اين مساله اتفاق نيوفتد مسائلي مانند دوستي هاي زودهنگام با جنس مخالف پيش خواهد آمد.


2.در بيرون از خانواده فضاي آموزشي با محوريت فضاي مجازي ايجاد بشود.


امروز براي کنترل اطلاعات منابع مختلفي وجود دارد ولي کافي نيست. مثال تبلتهايي ويژه دانش آموزان در بازارهاي فروش تلفن همراه وجود دارد با دسترسي محدود، با محتواي مناسب ولي قبل از اين بايد جامعه ي آموزشي ما فرهنگ سازي نسبت به اين مساله داشته باشند.


3.آموزش هاي فردي براي نوجوان رادر نظر داشته باشند تا بتوانند ج.ان و نوجوان را از آسيب ها حفظ کنند.





برنامه تابستانه ديار علويان-مشاوره ي راديو ساحل-ساحل مرواريد شهرستان نکا

بسم الله الرحمن الرحيم


الحمدلله‌ رب العالمين‌ و العاقبه‌ للمتقين


اينجانب انتصاب شايسته‌ حجت‌ الاسلام‌ محمدصادق‌ محمدي لائيني را به سمت‌ امام شهرستان نکا تبريک عرض‌ مي نمايم.


ان‌ شاء الله انتصاب و حضورشان‌ در شهرستان‌ موجب خير و برکات‌ گردد.


انتظاراتي از ايشان‌ نسبت‌ سفارش به مسائل فرهنگي و تبليغ علني در اشاعه شعائر ديني که متاسفانه از طرف ادارات مذهبي نسبت به اين موضوع در سطح شهرستان به شدت کوتاهي شده است مي رود که ان‌ شاء الله مورد توجه و عنايت قرار بگيرد.


توفيقات‌ روز افزون ايشان‌ را از خداوند متعال و امام زمان عج‌ الله خواستارم.


والسلام علي عبادالله‌ الصالحين


سيد محمدجواد حسيني تبار 


98.11.11


بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام علي اشرف الانبياء والمرسلين حبيب اله العالمين ابي القاسم مصطفي محمد و آله الطيبين الطاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين


يکي از مباحثي‌ که خيلي براي شيعه‌ مهم است‌ بحث‌ فاطميه است چون‌ هم هويت‌ و شناسنامه شيعه است‌ هم ارزش‌ واقعي شيعه‌ وابسته‌ ي به آن‌ است يعني اگر مخدوش‌ بشود‌ شيعه‌ استحاله‌ خواهد شد.


شايد سوال‌ مطرح‌ بشود فاطميه‌ بحث اسلام است‌ چرا اسلام از بين نمي رود ولي شيعه از بين‌ مي رود؟!


جوابش اينست‌ که بين‌ هويت‌ اسلام‌ و هويت‌ شيعه‌ فرق‌ است. هويت اسلام اعم‌ از دو مذهب‌ است‌ شيعه‌ و سني.


ولي هويت‌ شيعه بسته به چند مساله است که اگر غدير اتفاق نمي افتاد و علي معرفي نمي شد، ثقيفه‌ اتفاق نمي افتاد و علي سکوت نمي کرد، هتک حرمت‌ اتفاق نمي افتاد و صبر نمي کرد هم اسلام خواه يا ناخواه از بين مي رفت هم اسمي از شيعه نبود. چون شيعه مديون حضرت‌ زهراست.


بله شيعه نبود اگر فاطميه نبود عاشورا نبود اگر فاطميه نبود چون اتفاقات عاشورا نشات از  فاطميه و کوچه هاي بني هاشم است‌.


علامه‌ اميني با يکي از بزرگان‌ اهلسنت‌ مناظره‌ مي کند به علامه مي گويد علامه چرا براي حسين‌ دو ماه عزا مي گيريد ولي بقيه اهلبيت‌ نه؟


فرمود مولوي بخاطر اينکه کلاهي که در فاطميه سر ما رفت در عاشورا نخواهد رفت.


اينکه مي گوييم‌ فاطميه هويت شيعه است اينجاست که اگر کسي نداند اهل سنت‌ مي گويند آهاي تشيع‌ ما هم انجام شعائر ديني را قائليم‌ در ايام مواليد جشن‌ مي گيريم در ايام‌ شهادات‌ عزا و مقتل مي خوانيم.


اما جواب مي دهيم بله در تعظيم شعائر با هم مشترکيم اما اين‌ فرع دين‌ است‌ اصل دين دفاع است‌ چرا دفاعيه نداريد؟


 استاد ما مي فرمود‌ با بزرگان‌ اهلسنت‌ عربستان به مناظره‌ دعوت شديم‌ بحث‌ از غدير و فاطميه شد جوابي نداشتند.


نمي توانند‌ هم جواب بدهند چون‌ در کتاب خودشان‌ سند دارند آن هم اسناد قوي.


شبهه‌ بگويم‌ که وهابيت به جان شيعه بي مطالعه انداخته مثلا


فاطمه زهرا بمرگ طبيعي از دنيا رفته.


دفاع از فاطمه براي همه است‌. حضرت‌ زهرا فقط براي سادات نيست براي هر کسي که محبش‌ باشد هم هست اين روايت است.


اگر بخواهيم جواب بگوييم‌ از خود کتب آنها و اسناد آنها جواب مي گوييم.


کسي که بزرگ طبيعي بميرد سقط جنين‌ دليل بر مرگ طبيعي است؟


مسمار در دليل بر مرگ طبيعي است؟


اينکه فاطمه زهرا پشت درب باشد لگد به  درب بزنند چهل مرد از روي درب‌ عبور کنند دليل بر مرگ طبيعي است؟


اينهاست که حقانيت شيعه را مي رساند و جوابي براي اهل سنت نيست‌ براي اين سوالات که پا به فرار مي گذارند


بله اگر فاطميه و اتفاقات فاطميه نبود نه محرم و صفر بود نه عزاداري هاي ما.



حسينيه روستاي حاجي محله


عنوان بحثمان انتخابات، تبليغات و نتيجه است. تنها فرصتي که داريم تا روز جمعه است و راجع به اين موضوع مهم هم صحبت کنيم.ان شاءالله روز جمعه 2 اسفند براي ما احسن الاحوال باشد وبهترن مقدرات براي مملکت وشهر ما رقم بخورد.


ان آيه را همه شنيديم اما هيچ توجهي به آن نکرديم ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم. خداوند سرنوشت قومي را عوض نمي کند مگر اينکه آنها خودشان را تغيير بدهند.


اين آيه موضوعش انتخاب است در اين آيه سه تفکر وجود دارد:


تفکراول اينکه مي گويند سرنوشت کشور بدست ماست.


تفکردوم اينکه انتخابات به ما ربطي ندارد و انتصابي است.


تفکرسوم ما شرکت مي کنيم اما راي نمي دهيم مهم اينست شناسنامه مهر بخورد.


در هر سه تفکر منظور اينست که راي ميدهم اما چه رايي؟ اگر با اين سه تفکر وارد گفتمان امام و رهبري بشويم خيلي مسائل روشن مي شود که کدام تفکر درست است و کدام غلط که من با کليدواژه بيان مي کنم.


رهبر معظم انقلاب در سخنراني 2اسفند فرمودند #حضور_حداکثري: هرکس ايران عزيز، امنيت ميهن و آبروي وطن را دوست دارد و در پي حل مشکلات است، بايد در پاي صندوق رأي حضور يابد تا عزم و اقتدار ملي ايرانيان بار ديگر به منصه ظهور برسد.


اين بيان دو تفکر را شامل مي شود يعني هم شرکت کنيد و انتخاب کنيد هم شرکت کند راي سفيد بدهد. اما اين دوفرق دارد. فرقش کجاست؟ آنجايي است که انتخاب کانديد يعني مشروعيت نظام و کشور دوستي يعني غيرت داشتن به شرنوشت مردم ايران. اگر کسي بخواهد راي سفيد بدهد بي غيرتي خود را هم نسبت به سرنوشت مردم ايران اعلام کرد هم نسبت به خانوده چندنفره ي خود يعني هر بلا ومشکلاتي که سر خودش و خانوده اش بيايد مهم نيست.


پس حضور حد اکثري با انتخاب.


اما مهمترين مساله تفکر دوم است که منظورش اينست من را ميدهم اما مي دانم راي من تاثير ندارد منتخب از قبل تعين شده است حالا يا راي مي خرند يا از قبل صندوق را پر از راي مي کنند.


در انتخابات ما دوکار اشتباه از سوي دولت ورقيب انجاممي شود که بايد مردم متوجه باشند


مساله اول دلسرد کردن است:


من در سال92با يکي از وزراي فعلي دو دولت آقاي روحاني در مورد يکي از کانديداهاي مجلس تلفني صحبت داشتم بمن گفتند آقاسيد نطفه ي فلان کانديدا در صندوق راي ريخته شده است او راي مي آورد.  


اين يعني حاشيه اين يعني توطعه اين يعني دلسرد کردن مردم از انتخابات که رئيس جمهور در جلسه اي بيايد بگويد انتخابات مهندسي شده و انتصاب است.


رهبري هم جواب دادند زماني که انتخابات به نفع شماست صحيح است الان که متوجه شديد به نفع شما نيست مهندسي شده است اين تفکر کاملا غلط است. بعد بيايند برنامه بچينند که اگر راي به نفع ما نبود بگوئيم در انتخابات تقلب شده است. و بعد فرمودند في قلوبهممرض فزادهم الله مرضا.


مساله دوم حمله به سوراي نگهبان است:


اما مساله مهمتر که هم گفتمان امام است و هم گفتمان رهبري تفکر اول که سرنوشت کشور براي من مهم است و بخاطر همين هم انتخاب مي کنم و هم  راي مي دهم که خودش نکاتي دارد:


نکته اول نوع انتخاب است؛ چه کسي را انتخاب بکنيم؟


اينکه به چه کسي راي بدهم نمي توانم بگويم چون انتخابات آزاد است و انتخاب نيز آزاد


اما مي توانم شاخصه هايي از گفتمان امام و رهبري بيان کنم که انتخاب براي ما راحت تر باشد.


1.مؤمن باشد.


کسي مورد انتخاب ما باشد که انحراف فکري نداشته باشد. اول مومن باشد و وقتي وارد عرصه شد بلغزد اين را ما در دو دوره انتخاباتها مشاهده کرديم.


2.انقلابي باشند؛


پايبند به نظام و رهبري و دلسوز انقلاب باشد.نگذارد بهمين راحتي انقلاب زير سوال برود رهبري زير سوال برود.الان رهبري يک حرفي بزند چند ساعت بعد منتخب من هم تهمت به رهبر بزند هم دروغ به رهبر ببندد هم عکس گفتمان رهبري عمل کند. اين با انقلابي بودن فرقش زمين تا آسمان است.


3.شجاع باشند؛


نماينده منتخب ما شجاع باشد قدرت حرف زدن داشته باشد از تهديدات نترسد.


واقعتي را بگويم وقتي طرح استيضاح رئيس جمهور کشور ما در مجلس چندمرتبه کليد خورد نمايندگان زياد امضا زدند امابعدش چه شد برنامه استيضاح بهم خورد. دليلش را شفاف بگويم چندين نماينده ي مجلسي مي گفتند ما طرح  استيضاح داديم امضا هم زديم اما امضا کنندگان را با خانه و ماشين و شغل خريدند و امضا را پس گرفتند حتي يکي از نمايندگان ميگفت من بشرطي امضا را پس ميگيرم که همسر من در فلان قسمت دانشگاه استخدام بشود.


اين شجاعت نيست اين عين رضالت است. ما نماينده اي بايد انتخاب کنم شجاع مدير مدبر و .


نماينده‌اي که از حرف زدن عليه فلان قدرت خارجي ميترسد، لايق اين نيست که بيايد [براي]مردم ايران، با اين عزّت، با اين شجاعت نمايندگي کند.


4.داراي روحيه‌ي جهادي باشند؛ شب و روز نشناسند.


5.کارآمد باشند؛ به معني واقعي کلمه طرف‌دار عدالت باشند. کشور ما به عدالت احتياج دارد، بشريّت به عدالت احتياج دارد؛ جمهوري اسلامي پرچم عدالت را بلند کرده؛ نگذاريم که اين پرچم بخوابد. به معناي واقعي کلمه دنبال عدالت باشيم؛ هم عدالت اقتصادي، هم عدالت حقوقي، هم عدالت سياسي؛ در همه‌ي زمينه‌ها عدالت بايد وجود داشته باشد.


اگر ميتوانيم يک چنين افرادي را بشناسيم، بهشان رأي ميدهيم؛


اگر نشناختيم، از آدم‌هاي بصير و مورد اعتماد استفاده کنيم.


کسي نگويد خيلي خب، شرايط نامزد انتخاباتي، اين‌ها بايد باشد، من که نمي‌شناسم، نميدانم، پس بنابر‌اين بهتر است که رأي ندهم؛ نه، حتماً رأي بدهيد، منتها به افراد بصير،


ان‌شاءالله همه‌ي مردم با نيّت خالص و با اتّکاء به خداي متعال وارد ميدان بشوند.




سخنراني حجت الاسلام حسيني تبار در تاريخ 25-11-1398 در مسجد جامع زرندين سفلي


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دانلود آهنگ و فیلم , سریال با زیرنویس فارسی سانسور اظهارنامه 97 شماره تلفن حمید پورپاک برترین پایگاه آپدیت لایسنس جدید نود 32 donyalove نمایشگاه خودرو وبسایت مدرن گیم http://tebmedtourism.com/ نورگرام شرکت مهندسان نقش نمای منشور